شهید سید مرتضی آوینی

پایگاه انتشار بعضی از آثار شهید سید مرتضی آوینی که به دلایل موجه تاکنون منتشره نشده

شهید سید مرتضی آوینی

پایگاه انتشار بعضی از آثار شهید سید مرتضی آوینی که به دلایل موجه تاکنون منتشره نشده

در ادامه ی مطلبی با عنوان «یادداشت‌های سانسور شده» که در ویژه‌نامه سینمائی سوره شماره 2 پاییز 1370 منتشر شده است، دست نوشته‌ای از سید مرتضی آوینی به یادگار مانده که تیتر این مطلب «آینه هزار پاره» است که به بحث حقیقت و نسبیت‌گرایی می‌پردازد؛ در طلیعه ی این مطلب قبل از تیتر آینه هزار پاره، سید مرتضی آوینی نوشته است:
یادداشت دیگری هست که اگرچه با مباحث بالا در ارتباط نیست اما ناچار از ذکر آن هستم هر چند چون چوب زدن به مُرده جلوه کند. وقتی یک معضل اجتماعی، حل ناشده رها شود دیر یا زود سر از جایی دیگر در خواهد آورد. این مسأله نسبیت‌گرایی نیز مثل کورکی است دردناک که تا سر باز نکند ما را رها نخواهد کرد.
آینه هزار پاره
در مقاله ی معروف «آقای نصرآبادی با چه کسی شلتاق می‌کند؟» آمده بود:
مولوی از نسبی‌گرایان است و من این تفکر را ابتدا از وی وام گرفته‌ام. مثال عوام فهمی هم می‌آورد که در خور ذهن شماست و چندان به حاشیه روی نیاز ندارد. می‌گوید: حقیقت آیینه‌ای بود در دست خداوند که از آسمان به زمین افتاد و شکست، هر تکه‌اش پیش کسی افتاد، آن را برداشت، خود را در آن دید و گمان برد همة حقیقت پیش اوست. در حالی که تکه‌های حقیقت پیش همگان پخش بود.

بعضی از دست نوشته های سید مرتضی آوینی یادداشت های شخصی او برای کارهای جاری روزانه اش بوده است. خواندن بعضی از این یادداشت  ما را با عمق نگاه و اندیشه های او آشنا می کند. دو تصویر زیر را ببینید، خودتان برداشت کنید.

 


گفتاری از سید مرتضی آوینی

 اشاره: متن زیر گفتاری است از سید مرتضی آوینی که ظاهرن در جلسه مشورتی برای تاسیس مجتمع آموزش عالی سوره ایراد شده. ظاهرن ابتدای جلسه با سوال مشورت کنندگان شروع شده ولی  صوت جلسه از ابتدای پاسخ سید مرتضی آوینی ضبط شده است. از فحوای کلام آوینی می توان حدس زد که سوال از کیفیت و شرایط آموزش و تربیت هنرمند مسلمان یا انقلابی است. مطمئنن پاسخ خلاف آمد عادت آوینی ابهام ها و سوالات جدیدتری برای ایشان درست کرده که آوینی با درک این سوالات از چشم و چهره مخاطب، توضیحات بیشتری داده، به طوری که یک بار مجبور به بیان کلیت تفکر خود شده است. این متن به همین جهت خواندنی است. 

روزگار ما، روزگار اصالتِ فایده است، یعنى هر سخنى مى‏شنوید، بلافاصله در ذهنتان مى‏آید که چه فایده‏اى دارد؛ روزگار ما چنین روزگارى است. بنابراین، من سعى خواهم کرد یک مقدار فواید این بحث را هم بگویم که خیلى مجرّد و انتزاعى نباشد، هر چند به نظر من اصل مطلب انتزاعى است. اصلاً عالم امروز عالم انتزاع است، عالم مابعدالطبیعه است - نه عالم ماوراءالطبیعه - عالم فلسفه است و همه مفاهیم در این عالم، مفاهیم انتزاعى است. با صورت تشریعى که در ذهن ما مسلمان‏ها هست نمى‏شود تصور درستى از یک چنین عالمى ارائه داد، یعنى شما مبانى و مقدمات مابعدالطبیعىِ جهان امروز را حتماً باید بدانید و از این طریق سعى کنید جهان امروز را بشناسید. با این صورت تشریعى که از دین در ذهن ما هست اصلاً نمى‏شود این عالم را شناخت. علت آن هم روشن است. یعنى اگر در ماهیت این دو عالم قدرى تأمل کنیم و آنها را با هم تطبیق دهیم و قیاس کنیم، خیلى راحت مى‏فهمیم که از این نظرگاه، عالم امروز را اصلاً نمى‏شود شناخت. علتش این است که تفکر دینى که در دست ما هست - که البته از طریق فقه، اصول و سایر دروسى که در حوزه‏ها تدریس مى‏شود به دست ما رسیده  - صورتى از عالم در ذهن ما ساخته که کاملاً با صورتى که علوم جدید و تفکر انتزاعىِ فلسفى به دنیا داده متفاوت است.

سید مرتضی آوینی

اشاره: سید مرتضی آوینی متن زیر را در جواب نظرخواهی مجله آدینه نوشته، اما در آن زمان در آن مجله منتشر نشده است. متن زیر از روی دست نوشته ایشان تایپ شده و رسم الخط آن تغییر نکرده است. نمونه سند دست نوشته نیز در زیر می آید.

اگر این سخن را که «وجود انسان ، عین آزادی است» به این صورت بیان کنیم که «وجود انسان عین اختیار است» ما هم به آن اعتقاد و بلکه یقین داریم. می­گویم «ما» چرا که ما نسبت به عالم کنونی ، که یا غرب است و یا غرب باور ، در جبهه­ای دیگر واقع شده­ایم و حرف ما ، همان نیست که در عالم کنونی برسر زبانها و قلمها جاری است. یعنی اگر بخواهم صورتی کاملا منطقی به این نوشتار بدهم ناگزیر باید از بحث درباره «کلمات» آغاز کنم و یک بار دیگر ، کلمات کشورهای جهان سوم ، شمال و جنوب ، دموکراسی و نهادی شدن ... را از نظرگاه خویش معنی کنم و آنگاه به پرسش شما پاسخ دهم، اما چنین نکرده­ام و از بحث در باب «آزادی و انسان» آغاز کرده­ام. برمی­گردم به سخن نخستین: .... و اما اگر این جمله را انسان که اگزیستانسیالیست­های نوین می­گویند بیان کنیم یعنی اینکه «انسان هیچ نیست جز آزادی» از معتقدات خویش فاصله­ای بسیار گرفته­ایم. ما معتقدیم که انسان آزاد است و مختار پای به جهان می گذارد و از همین روی «متعهد» است اما نه آنچنان است که این انسان هیچ چیز جز «آزادی» نباشد.

 دموکراسی و آزادی مطبوعات

 

مطلب ذیل از دست نوشته های شهید سید مرتضی آوینی است که تاکنون انتشار پیدا نکرده است. به مناسبت های گوناگون در آثار آوینی از رنسانس به عنوان یک پدیدۀ تاثیرگذار در تاریخ بشر یاد شده در حالی که کمتر به چرایی این پدیده پرداخته شده است . در این مطلب اشاره ای کوتاه به علت پدید آمدن انقلاب صنعتی در غرب به عنوان یکی از پی آمدهای رنسانس شده است . ظاهرن این مطلب ناتمام مانده و به همین جهت تا کنون انتشار پیدا نکرده. به هر حال نظر آوینی در همین مطلب ناتمام هم خواندنی است :

تاریخ هرگز مجموعه‌ای از اتفاقات پراکنده و بدون ارتباط با یکدیگر نیست. سئوال مذکور ، سؤال از همه تاریخ است و برای جواب گفتن به آن نیز باید بر همه تاریخ یک جا نظرکرد.
چرا که هرگز نمی‌توان یکی از مقاطع تاریخ را از مجموعه آن انتزاع کرد و آن را ، منتزع از سایر مقاطع و مجرد از کل تاریخ مورد بررسی قرار داد.
ورود در بحث های تاریخی بدون توجه به ماهیت تاریخ و چگونگی وقوع وقایع تاریخی راهی به حقیقت پیدا نمی‌کند.
فی‌المثل پیدایش بورژوازی از لوازم اصلی وقوع انقلاب صنعتی و ظهور تمدن غرب است اما بورژوازی چگونه پدیدآمد؟ برای جواب گفتن به این سؤال باید مجموعه تحولات جامعه بشری را در طول تاریخ با توجه به ماهیت آن مورد بررسی قرار داد.